دلخوشی شبهای من

هر آنچه شبها ساعت 23:30 به ذهنم می آید

دلخوشی شبهای من

هر آنچه شبها ساعت 23:30 به ذهنم می آید

بالاخره مصونیت یا محدودیت؟

شما یه آجرُ وردار بپیچ تو کیسه نایلون سیاه، بذار بالای یخچال، به بقیه هم بگو بش دست نزنن و سراغش نرن. تا خود صبح همه انگولکش می‌کنن ببینن توش چیه"

[راننده‌ی تاکسی در تبیین حجاب - امروز - واقعی]