دلخوشی شبهای من

هر آنچه شبها ساعت 23:30 به ذهنم می آید

دلخوشی شبهای من

هر آنچه شبها ساعت 23:30 به ذهنم می آید

آخرین باری که...

گفت از آخرین باری که.....


‫منم گفتم:


  •  آخرین باری که حس کردم دارم خوشبخت میشم فهمیدم بدبخت ترین آدم روی زمینم
  •  ‫آخرین باری که از خدا یادم رفت فهمیدم چقدر خدا با منه
  •  ‫آخرین باری که گریه کردم فهمیدم برای مرد مشکلات بزرگتری هم وجود داره
  •  ‫آخرین باری که مزه عشق رو چشیدم فهمیدم چیز بی خودیه
  •  ‫آخرین باری که آهنگ غمگین گوش دادم ولی فهمیدم همین غم من رو بیشتر دوست داره که همیشه با منه
  •  ‫آخرین باری که تو بارون راه رفتم فهمیدم چقدر دیونه ام که چتر برنداشتم
  •  ‫آخرین باری که به سرم زد برم حرم فهمیدم خدا همینجاست کجا برم
  •  ‫آخرین باری که روزه سکوت گرفتم فهمیدم حرفهای زیادی خیلی میزدم قبلا
  •  ‫آخرین باری که احساس کردم دپرسم فهمیدم به خاطر عدم تحرکه از اون بار تا الان چندین بار دپرس شدم
  •  ‫هر باری که دلم سوخت آب سردی ریخته شد روی دلم که بتونه باز هم بسوزه
  •  ‫آخرین باری که آرزوی مرگ در تاریکترین نقطه شب کردم صبح که بیدار شدم قهمیدم چه غلطی می خواستم بکنم
  •  ‫آخرین باری که ریده شد به حالم وقتی بود که شنیدم دوست دخترم  که دوستش داشتم می خواسته خودشو بکشه


 ‫دیگه پیش من از آخرین بارهات نگی